کد مطلب:276486 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:105

مستجاب شدن دعا
یعنی این كه هرگاه دعا كننده دعایش را با دعا برای مولی صاحب الزمان علیه السلام مقرون گرداند به سبب دعا برای آن حضرت، دعای خودش نیز مستجاب می شود.

دلایل این معنی - از عقل و نقل - چند وجه است:

وجه اوّل: بدون شك دعای بنده برای مولایش صاحب الزمان - عجّل اللَّه فرجه الشریف - مستجاب است، زیرا كه مقتضی موجود و مانع مفقود می باشد، و هر دو معنی واضح است، و تأخیر در اجابت اصل آن را نفی نمی كند، پس اگر شخص آغاز و فرجام دعایش را به حضرت صاحب الامرعلیه السلام اختصاص دهد، مقتضای كرم خداوند اكرم الاكرمین آن است كه ما بین آن ها را نیز به هدف اجابت برساند، و نیز خداوند در میان بندگان مقرّر ساخته كه هركس كالاهای مختلفی را با یك معامله خریداری كند كه قسمتی از آن ها معیوب باشد، باید یا همه را رد كند یا همه را بپذیرد و نمی شود تنها معیوب را رد كند.

وجه دوم: قسمتی از گناهان و زشتی ها مانع از اجابت دعاها است. پس اگر انسان دعایش را با دعا برای مولایش صاحب الزمان علیه السلام مقرون سازد، آن گناهان كه مانع از استجابت دعا است آ رزیده می شود و دعایش بدون مانع می گردد، و خداوند آن را مستجاب می نماید. و در مكرمت هجدهم خواهد آمد كه دعا برای آن حضرت زمینه ساز آمرزش گناهان است.

وجه سوم: سابقاً گفتیم كه از فواید دعا برای امام زمان علیه السلام آن است كه آن حضرت در حقّ دعا كننده دعا می نمایند، و بدون تردید دعای آن حضرت برای برآورده شدن حاجت های آن دعا كننده، مقتضی استجابت هر دعایی است كه او از درگاه الهی مسألت نموده است.

وجه چهارم: در اصول كافی در فضیلت صلوات بر محمد و آل محمدعلیهم السلام مرسلاً از امام صادق علیه السلام آمده كه فرمود: هركس به درگاه خداوند حاجتی داشته باشد، باید اوّل با



[ صفحه 475]



درود بر محمد و آل او آغاز كند سپس حاجت خود را بطلبد، و آن گاه با درود بر محمد و آل او دعایش را پایان برد كه خداوند گرامی تر از آن است كه دو طرف را بپذیرد و وسط آن را رها كند، زیرا كه از استجابت صلوات و درود بر محمد و آل او هیچ مانعی نیست. [1] .

می گویم: جهت دلالت این حدیث بر مطلب این كه: علّت یاد شده عام است و شامل هر دعایی است كه بین دو دعای مستجاب واقع شود، زیرا كه خداوند متعال كریم تر از آن است كه هر دو طرف را اجابت كند و آنچه در میانه هست رد نماید، و در وجه اوّل بیان كردیم كه دعای مؤمن برای فرج مولایش حتماً مستجاب است، پس این دلیل نقلی، شاهدی بر آن دلیل عقلی، نیز هست.

وجه پنجم: خواهد آمد كه هرگاه مؤمنی برای مؤمن دیگری كه غایب است دعا كند فرشتگان چندین برابر آنچه خواسته است برای خودش درخواست می نمایند، و معلوم است كه دعای فرشتگان مستجاب است چون بدون مانع می باشند.

وجه ششم: در اصول كافی به سند معتبری از حضرت ابی عبد اللَّه صادق علیه السلام آمده كه فرمود: قال رسول اللَّه صلی الله علیه وآله: «إِذا دَعا أَحَدُكُمْ فَلْیَعُمَّ، فَإِنَّهُ أَوْجَبُ لِلدُّعاءِ» وفی بعض النسخ: «فَلْیَعُمَّ فِی الدُّعاءِ فَإِنَّهُ أَوْجَبُ لِلدُّعاءِ»؛ [2] رسول خداصلی الله علیه وآله فرمود: هرگاه یكی از شما دعا كند. عمومیت دهد، كه دعا را لازم تر و ثابت تر می نماید. (و در نسخه دیگری است) پس دعا را تعمیم دهد كه دعا را لازم تر و ثابت تر می كند.

می گویم: این كه حضرت رسول صلی الله علیه وآله فرموده: «فَإِنَّهُ أَوْجَبُ لِلدُّعاءِ»؛ یعنی دعا برای عموم كردن ثابت تر و لازم تر است برای دعا كننده از این كه فقط برای خودش دعا كند، بدون این كه مؤمنین را هم در نظر بگیرد، كه حاصل فرمایش آن حضرت این است كه دعا برای عموم نمودن سبب استجابت دعا و رسیدن به مقصود است، و توضیح مطلب و دلالت این حدیث بر مراد این كه عمومیت در دعا به دو وجه تصور می شود:

یكی این كه: دعا كننده تمام مؤمنین و مؤمنات را در دعایش شریك گرداند، و خودش را



[ صفحه 476]



در آن ها داخل نماید، یعنی برای خود و تمام مؤمنین و مؤمنات یك دعای دسته جمعی كند مثلاً بگوید: خدایا! مؤمنین و مؤمنات را بیامرز و حوائج مؤمنین و مؤمنات را برآور، و بگوید: پروردگارا ما را بیامرز و حوائجمان را برآورده ساز، كه خودش و سایر مؤمنین و مؤمنات را در نظر بگیرد.

دوم این كه: دعای او به گونه ای باشد كه نفعش شامل تمام مؤمنین و مؤمنات گردد - هر چند كه تصریح نكند - مانند: دعا كردن برای امنیت، و نزول بركت های آسمانی، و روییدن بركت های زمینی، و دور شدن بلا و امثال این ها كه سودش همه را دربر می گیرد. این نیز عمومیت دادن در دعا است، و دعا برای فرج مولای ما صاحب الزمان علیه السلام از این قبیل است، لذا از مصادیق این دلیل می باشد، چنان كه بر عارفان پوشیده نیست.

بر فرض اگر كسی انكار كند كه این قسم عمومیت دادن در دعا باشد، می گویم: اگر دعا كننده نیّتش عموم مؤمنین و مؤمنات باشد یا به این معنی تصریح كند، دیگر هیچ شبهه ای باقی نمی ماند.

و امّا این كه دعا برای ظهور مولای ما حضرت صاحب الزمان علیه السلام از اموری است كه نفعش عام است نیازی به بیان و استدلال ندارد پس از آن كه در بخش چهارم كتاب ذكر گردید كه به ظهور آن جناب فرج هر مؤمن و خوشحالی هر معتقد و آشكار شدن هرگونه عدل و زوال همه انواع جهل، و كشف علوم و برطرف شدن غصه ها و دور شدن بیماری ها و گسترش بركت ها و پیروزی مؤمنین و نابودی ظالمین و امنیت بلاد و سلامتی عباد و... می باشد.

و امّا فرموده رسول خداصلی الله علیه وآله كه: «إِذا دَعا أَحَدُكُمْ فَلْیَعُمَّ»؛ هرگاه یكی از شما دعا كند عمومیت دهد. چند معنی محتمل است؛

1 - این كه مراد این باشد: مؤمن هرگاه دعا می كند این دعایش را عام قرار دهد برای مؤمنین و خودش را در بین آن ها داخل كند كه اگر این كار را كرد و برای همه آن ها دعا نمود، این دعا واجب تر یعنی ثابت تر است، یعنی زودتر به اجابت می رسد و بیشتر كاربرد دارد تا دعای بر خودش تنها. بنابراین دعا برای عموم، مقتضی آن است كه زودتر مستجاب شود.



[ صفحه 477]



حاصل این كه اگر بگویی: خدایا! مؤمنین و مؤمنات را بیامرز. آمرزش تو مسلّم تر می شود از این كه بگویی: خدایا! مرا بیامرز. و اگر بگویی: خدایا! فرج مولای ما صاحب الزمان علیه السلام را تعجیل فرما. فرج و گشایش برای خودت ثابت تر است از این كه بگویی: خدایا برای من فرج عنایت كن، زیرا كه دعا برای فرج امام عصر - عجّل اللَّه فرجه الشریف - در حقیقت دعا برای فرج همه مؤمنین و مؤمنات است.

2 - یا منظور - از باب مشارفت و نزدیكی به مقصود - این باشد: هرگاه خواستی برای خودت دعا كنی اوّل برای عموم دعا را آغاز كن كه دعایت را ثابت تر گرداند، یعنی دعای تو برای عموم مؤمنین مایه استجابت دعای تو و رسیدن به مقصود و ثبوت مراد تو می باشد، كه این سخن از قبیل آیه شریفه: «إِذا قُمْتُمْ إِلَی الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ»؛ [3] هرگاه برای نماز برخاستید پس صورت هایتان را بشویید. [یعنی پیش از نماز و نزدیك به انجام آن وضو بگیرید] .

و نیز آیه شریفه: «فَإِذا قَرَأْتَ القُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ»؛ [4] پس هرگاه قرآن خواندی به خداوند پناه ببر. [یعنی هرگاه خواستی قرآن بخوانی] .

حاصل این وجه این كه: معنی فرمایش رسول خداصلی الله علیه وآله: هرگاه یكی از شما دعا كند عمومیت دهد. این است كه: هرگاه می خواهد برای خودش دعا كند، اوّل یك دعای عمومی برای مؤمنین و مؤمنات بنماید سپس برای خودش دعا كند كه این برنامه دعای خودش را محكم تر و لازم تر می سازد، زیرا كه مقدم داشتن اهل ایمان در دعا تأثیر تامّی در استجابت دعای انسان دارد، چنان كه در چند روایت از امام صادق علیه السلام آمده كه فرمود: هركس چهل نفر از برادرانش را مقدم بدارد و برای آن ها دعا كند سپس برای خودش دعا نماید، در حق آن ها و خودش مستجاب می شود. [5] .

3 - این كه منظور مقارنه عرفی باشد، یعنی هر زمان كه برای خودت دعا كردی، قبل یا



[ صفحه 478]



بعد از آن برای عموم برادرانت هم دعا كن. این نوع از استعمال در لغت عربی و محاورات عرفی زیاد دیده می شود كه بر عارف دانا پوشیده نیست.

وجه هفتم: روایتی است كه ثقة الاسلام كلینی در اصول كافی آورده: از محمد بن یحیی عطّار از احمد بن محمد بن عیسی از علی بن الحكم از سیف بن عمیره از عمرو بن شمر از جابر بن یزید جعفی از حضرت ابوجعفر باقرعلیه السلام كه درباره فرموده خدای تبارك و تعالی: «وَیَسْتَجِیبُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَیَزِیدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ»؛ [6] و دعای آنان را كه ایمان آورده و عمل صالح انجام دهند مستجاب گرداند و از فضل خویش بر ثوابشان می افزاید. فرمود: آن مؤمن است كه برای برادر خود در غیاب او دعا كند، پس فرشته به دعای او آمین می گوید. و خداوند عزیز جبّار فرماید: دو برابر آنچه خواستی برای خودت خواهد بود و آنچه خواستی عطا شدی به خاطر محبّتی كه به او داری. [7] .

می گویم: به نظر ما سندش صحیح است، ولی علّامه مجلسی در مرآة العقول آن را ضعیف شمرده و ظاهراً به خاطر عمرو بن شمر است چون در وجیزه خود، تمام راویان این خبر - جز عمرو بن شمر - را توثیق كرده، ولی به نظر من به پیروی از عالم محقق نوری در مستدرك الوسائل؛ او ثقه و مورد اعتماد است چون جمعی از بزرگان از او روایت كرده اند، و نشانه های دیگر نیز بر توثیق او هست و نسبت غلوّ به او ثابت نیست.

به هر حال دلالت این حدیث بر مطلب ما روشن است و این كه فرموده: دو برابر آنچه خواستی برای خودت خواهد بود. ظهور دارد كه آنچه برای برادرش خواسته با فزونی در حق خودش مستجاب می شود و این كه فرمود: «و آنچه طلب كردی عطا شدی به خاطر محبّتی كه به او داری» دلالت دارد كه به بركت دعا برای برادر غایبش آنچه برای خودش خواسته نیز مستجاب می گردد. احتمال بعیدی هم هست كه: «أَعْطَیْتُ»: عطا كردم. به صیغه متكلم باشد، یعنی آنچه برای



[ صفحه 479]



برادر غایب خود خواستی عطا كردم و خدا دانا است.

پس ای خواستار رسیدن به مقاصد، آیا مؤمنی را می شناسی كه ایمانش كامل تر و یقینش تمام تر و نزد خدا محبوب تر و نزدیك تر و بلند مرتبه تر از مولایت صاحب الزمان علیه السلام باشد؟ پس برای اربابت بیشتر دعا كن تا به بركت آن دعایت مقرون به اجابت گردد.

وجه هشتم: این كه گذشت و خواهد آمد كه از فواید دعا برای ظهور و تعجیل فرج آن حضرت كامل شدن ایمان و نیرو گرفتن یقین و نجات یافتن از وسوسه های مشكّكین و گمراه كنندگان است. و این از اسباب و عوامل مقتضی اجابت دعا است، هم چنان كه ضعف یقین و شك در اصول دین مانع از اجابت است. پس هرگاه بنده در دعا برای مولایش صاحب الزمان علیه السلام مواظبت نماید، یقینش قوی و ایمانش كامل گردد، و چون این حالت یافت، خداوند استجابت دعا را نصیب او فرماید.

در دلالت بر این معنی روایت موثق همچون صحیحی است كه ثقة الاسلام كلینی از محمد بن مسلم از یكی از دو امام (حضرت باقر و حضرت صادق علیهما السلام) آورده كه گفت: عرض كردم: كسی را می بینیم كه عبادت و كوشش و خضوعی دارد ولی مذهب حق را قبول ندارد، آیا برای او سودمند است؟ فرمود: ای محمد! خاندان پیامبر همانند خاندانی هستند در بنی اسرائیل كه هیچ یك از آنان چهل شب عبادت نمی كرد مگر این كه دعایش مستجاب می شد، ولی مردی از آن ها چهل شب در عبادت كوشید، سپس دعا كرد اما مستجاب نشد، پس به نزد عیسی بن مریم علیهما السلام آمد و از وضع خود شكایت كرد و درخواست دعا نمود. عیسی علیه السلام تطهیر كرد و نماز خواند سپس به درگاه خداوند دعا نمود. خداوند - عزّوجلّ - به او وحی فرمود: ای عیسی! بنده من از راه دیگری غیر از آن كه به سویم توجه می شود آمد، او در حالی كه درباره تو شك داشت مرا دعا كرد، پس اگر آن قدر دعا كند تا گردنش قطع شود و بندهای انگشتش از هم جدا گردد او را اجابت ننمایم.

حضرت فرمود: آن گاه عیسی علیه السلام به آن شخص ملتفت شد و فرمود: آیا خدایت را می خوانی در حالی كه از پیغمبرش شك داری؟ عرض كرد: ای روح خدا و كلمه او! به خدا همین طور بود كه گفتی، پس از خداوند بخواه كه این حالت را از من دور سازد. عیسی علیه السلام برای او دعا كرد، خداوند توبه او را پذیرفت و دعایش را اجابت نمود و دوباره به حدّ



[ صفحه 480]



اهل بیت و خاندان خود رسید. [8] .

وجه نهم: مجلسی رحمه الله در مرآة العقول درباره سرّ محجوب ماندن دعایی كه بدون صلوات بر محمد و آل محمد باشد گفته: مقصود از آفرینش جنّ و انس و سایر موجودات از بدو ایجاد تا بی نهایت، رسول خدا و اهل بیت او - صلوات اللَّه علیهم اجمعین - می باشند كه شفاعت بزرگ در این دنیا و در آخرت برای آنان است، و به واسطه ایشان رحمت ها بر تمام خلایق فرود می آید، زیرا كه در مبدأ هیچ بخلی نیست بلكه نقص از قابل است، و آنان علیهم السلام شایستگی تمام فیض های قدسی و رحمت های الهی را دارند، پس هرگاه بر ایشان فیض می شود به طفیل وجودشان به سایر موجودات هم می رسد. بنابراین اگر دعا كننده می خواهد رحمتی از سوی خداوند به او برسد، بر آنان درود بفرستد كه این دعا رد نمی شود چون مبدأ فیّاض و محلّ قابل است، و به بركت آن ها بر دعا كننده بلكه بر همه خلق فیض می رسد، هم چنان كه اگر یك چادرنشین یا بیابان گردی كه اهلیّت گرامی داشتن را ندارد به در خانه زمامداری برود، و آن زمامدار برای او سفره رنگین و عطاهای بسیار بدهد، عقلا او را به سبك مغزی و پست نظری نسبت می دهند، برخلاف این كه برای یكی از امرا یا ورزا یا سفرای زمامداران دیگر دستور دهد چنان سفره ای بگسترانند، در این حال آن شخص بیابان نشین هم بر سر آن سفره حاضر شود، پسندیده است، بلكه اگر او را از سر آن سفره برانند قبیح و زشت به نظر می رسد. [9] .

می گویم: مخفی نیست كه این وجه كاملاً بر دعا برای مولایمان صاحب الزمان علیه السلام منطبق است، و برای اهل بصیرت كاملاً روشن و واضح است.

وجه دهم: نیز همان است كه علّامه مجلسی گفته: خاندان رسول خداصلی الله علیه وآله بین ما و بین پروردگارمان واسطه هستند كه حكمت ها و احكام را از سوی او به ما می رسانند، زیرا كه ما را به ساحت قدس و بارگاه جبروت و حریم ملكوت او راهی نیست، پس به ناچار سفیرانی باید كه بین ما و پروردگارمان رابط باشند، و وسایطی كه هم جهات قدسی داشته باشند و هم حالات بشری كه با آن جهات قدسی با مبدأ اعلی ارتباط یابند، و یا جهات



[ صفحه 481]



دیگر و حالات بشری متناسب با خلق با ایشان در تماس باشند، تا آنچه از پروردگارشان گرفته اند به آن ها برسانند.

لذا خداوند سفرا و انبیای خویش را به ظاهر از نوع بشر و در باطن از جهت اخلاق و رفتار و قابلیت ها و نفوس مباین با آن ها قرار داد. ایشان به مردم می گویند: ما بشری مثل شما هستیم، تا از آن ها نفرت نكنند و قبول نمایند و با آنان مأنوس باشند، در افاضه سایر فیوضات و كمالات نیز اینان بین پروردگار و سایر موجودات واسطه اند. پس هر فیضی اوّل به آن ها می رسد، سپس بر سایر خلایق تقسیم می گردد، و صلوات بر آن ها درخواست رحمت از كانون رحمت است به محل تقسیم آن تا بر همه خلایق برحسب استعدادها و قابلیت ها تقسیم شود. [10] .

می گویم: این وجه نیز در مورد بحث ما جاری است، و این ده وجه بیان كرد كه اجابت كننده به سبب دعا برای مولای قائم ما - عجّل اللَّه فرجه الشریف - تحقق می یابد.


[1] كافي: 497:2.

[2] كافي: 487:2.

[3] سوره مائده، آيه 6.

[4] سوره نحل، آيه 98.

[5] كافي: 509:2.

[6] سوره شوري، آيه 28.

[7] كافي: 507:2.

[8] كافي: 200:2.

[9] مرآة العقول: 87:12.

[10] مرآة العقول: 88:12.